اجازه؟
میدونم همونجایی و هیچی نمیگی. ولی من میگم
بیخودکی نیس دیگه جوابان هیچکی رو نمیدی، نهکه خداهانم پیر میشن و شمام پیر شدی و نمیتونی از اون موجزا کنی هان؟ وای............ اینکه خیلی بده،
اگه نتونی از خدایی میافتی و مام بیخدا میشیم؟ یا یه خدا جوونتر بناس بیاد . هان؟
بیبی میگه اوه قدیماااااااااااااااا که هنوز منم نبودمها... شما بیشتر به حرفان مردم گوش میدادی
نکنه گوشاتون سنگین شده، ها؟
نمیبینی ایی بچه طفلیا که یا مریض میشن، یا تو آتیش میسوزن یا تو جنگ
نمیبینی اینا حیوونیااصلن وقت نکردن گناه کنن تاحالا؟
واسته چی میآریشون که اییطور پوسمون رو بکنی، هان؟
بیبیمیگه: خدا اینطوری از ما امتحان میگیره.
یعنی شما خودت نمیدونی چه خبره تو دل آدمات؟
چرا واسته امتحان اون خانومه، بچه بیچارهاش باهاس اذیت بشه؟
راس میگی خود مادرارو مریض کن ببین باورت دارن که خوب بشن؟
نه که شما از بچهها خوشت نمیآد؟
یه روز که به ابراهیم گفتی،
بچه و مامانش و ول بده تو بیابونا هی بترسن یا از تشنگی هی بدوه تو بیابونا هی گریه کنه که خدا بچهام آب میخواد. بچهاشام اینقده گریه کرد و پا کوبید تا آب زیر پاش دراومد.
زمین دلش واستهاش سوخت و آب رو درآورد.
مال شما نسوخت؟
یا شما به زمین گفته بود؟
شما که میخواستی بگی، چرا از اولش نگفتی ببرش یه جا که هم سایه باشه هم آب؟
پس کار زمین بوده نه شما.
زمین دلش واستهاش سوخت و آب رو درآورد.
مال شما نسوخت؟
یا شما به زمین گفته بود؟
شما که میخواستی بگی، چرا از اولش نگفتی ببرش یه جا که هم سایه باشه هم آب؟
پس کار زمین بوده نه شما.
یه روزم به مامان موسی گفتی بچهاش ول بده روی آب.
بد و خوباتم که عوضیان
اونی که هی میخوای بندازیش جهنم، بچه مردم رو از سر راه برمیداره بزرگ میکنه
اونی هم که میخوای ببری بهشت، باهاس کله بچهاش رو ببره
هاااااااااااااااااااااااان؟ میشنوی چی میگم؟
ایی طفلی سارینا و سیران مگه گناه نداشتن؟
یا بچههایی که اون یاروها هی هرروز با بمب میزنن میمیرن چی؟
یا اونا که رفتن نور ببینن نور شدن؟
هان؟
ایی بچههان فیسبوک چی که هر روز دعا میخوان
تو خدای همه نیستی مگه؟
دیدی تو برف و سرما پاهاشون یخزده،
خونهشون خراب شده،
بابا ماماناشون مردن، همه اینارم تو خواستی؟
تو به همهاش گفتی بشه و شده؟
یا تونم زورت فقط به بچهها میرسه؟