ایی عمه ترمه همساده مون بودها که آریزاری گرفت و حتا اسم خودش هم یادش نبود؛ چه به بچههاش که همه تهناش گذاشتن و رفتن فرنگ .
طفلی دیشبی اومده پیش شما .
انقده غصه میخورم و واسته اش میترسم که حالا بناست چی به سرش بیاری ؟
وقتی اینجا هیچی یادش نبود
پیش شما چطور باهاس حساب پس بده؟
قبوله هی شما خوب و بد بشماری و اون اصنی ندونه چی رو میگی؟