شما به ایی موسیو عزرائیل گفتی: بیاد پایین و پدر همه رو در بیاره؟
فکر کنم، شما که خدایی و همه رو دوست داری
په حتمنی این خودش یواشکی رفته تو اون اتاقه که مال شماستها
همینطور الکی واسته خودش داره مردم رو میکشتونه
ولی ، یعنی ممکنه که شما که خدایی ، حواست نباشه که یکی یواشکی شما کاری کنه؟
اگه بگم: آره شما بهش گفتی برو اون مردم زیاد رو بکش
برو اونجا که اون کوچولو چش ریزا که کلاه حصیری دارن ها ؛ اونها رو بکش
بعدم برو اونجا که شاهرخ خان دارن ها،
اتوبوسه داره میره، هولش بده بیفته تو دره؟
بعدم سر راش بیاد ایران و اون همه زلزله بیاره و
دوستانت رو که طفلیا روزه هم بودن رو
همونطوری روزه بکشتون
شما که مارو بیچاره کردی بس که هی گفتی:
شماها رو من ساختم.
خودم از روح خودم توتون فوت کردم
خودم از روح خودم توتون فوت کردم
خوب باشین
تا خودم دوستون داشته باشم
و مواظبتون باشم
په کو این مواظبت شما؟
ولی..... نه
خودم بهتر میدونم.
عزرائیل خان خودش از سر خودی
راه افتاده و ادای شما رو درمیآره
آخه خدا که ترسناک نمیشه؟