طبق معمول باز ما خواستیم یه غلطی بکنیم، گلی خواب نما شد
داشتم در گندم پست باباعزیز را مینوشتم که نمیدونم چی بیدارش کرد و زد زیر گریه. مگه لاکردار بیخیال میشد
از من اصرار و از گلی انکار. خب پدر بیامرز یه کلام بگو دردت چیه؟
گلی: نمیبینی خودم اینقده ترسیدم؟
تونم سرم داد میزنی؟ نمیفهمی خواب بودم که
دیگه یا تو خواب ببینم چیزان خوب رو
یا اصن یادم نیاد که چه چیزان خوبی هست که نباید بهش فکر کنم یا دلم بخواد
تازشم رفته بودم بهشت بیبیجهان ایناها.
اونجا که هر چی میپرسن باید راستکی جواب بدی ها.
همونجا که مثل شمال خودمون تا دلت بخواد درخت و آسمون و کوه داره. ها
- حتما توهم مثل وقتی که اعراب به اورومیه رسیدن، سجده کردن. خواب دیدی رفتی شمال، فکر کردی بهشته. برو خدا رو شکر کن که بیدار شدی و همهاش خواب بوده. بلندشو این روز دوم عیدی فقط گریههای تو رو کم داشتم؟
میخواهیم بریم تفرش. خوبه؟
وای انگار با لوله خودکار بهش ماش زده باشن، جیغ بنفشه رو ول داد. که:
گلی: اصن از اولش پیدابود یه خوابان بدی دیدی که من رفته بودم بهشت.
تازشم اونجا یه ناظم داشت که هر کی دروغ میگفت اسمش و مینوشت تو بدا.
اونوقتی بهمن گفت: تو کیسی؟
خب گلی خانومم دیگه.
گفت: تو بهشتم دروغ؟ تو گلی یا شهرزاد؟
منم زدم زیر گریه. تازه تو بهشتم کسی منو نمیخواد. چون نه شماره دارم و نه جایی اسمم نوشته شده بود.
اونجام فقط تو رو میشناسن.
- اوه عزیزم. تو زیادی به قصههای جهنم و بهشت بیبی گوش دادی. خودت هم گم کردی؟
گلی: که چی؟ یعنی ایی تعبیر خواب بود؟
پس اون چی که میپرسید: دختر خوبیام یا بد؟ گفتم: خودم که میگم خوبم رو بگم ؟ یا اونی که کیمیان میگه؟
خیلیام خانومم ، اما کیمیان میگه بدم.
تقصیره منه که انقده هی بهم گفتی نکن، بکن، بشین، نشین، بخور، نخور، .......... بمیر، نمیر.......... دیگه نه من میدونم کیسم؟
نه خودت نه فرشتههای آسمونی.
تازشم هر کی اون بالا بود اسمای غلطی میگفت. اونا هیشکی رو قبول ندارن. همه چیزانی ام که تو یادم دادی غلط بود خانوم و هی ازم نمره کم میکردن.
تازه.
ایی فامیلان علی اینام که اینجا گریه میکنند، اونجام داشتن بازم گریه میکردن.
حالا تو هی به من بگو از ایی کاران بکنم که برم بهشت. خود اونارم راه نمیدادن.
روی کاناپه ایستاد تا بهتر به صورتم زل بزنه و دستش به کمر زد که.:
- نکنه یادت رفته منو درآورده بودی و من خودم از زوری موندم ها؟ تازه این رو چی میگی؟ ازم پرسید :« برای چی اون پایین بودی؟ »
گفتم واسته اینکه خانوم نباشم، نه یعنی باشم
بعد گوشم رو پیچوند و گفت: تو بهشتم چاخان میکنی؟ اونوقتی گفتم:
خانوم رو. اگه روزی چندتا از اینا نگم که کیمیان زنده نمی ذارتم. تازشم بیبی گفته، مصلحتی عیب نیست.
گفتم: گلی مگه هر چی به نظرت صلاح بود، باید انجام بدی؟
گلی: پس چرا منو از سینهات در آوردی؟
هان؟ نگفتی همه کارانی که میکنه به صلاحته؟
هان؟
چرا تا هر جا پای من میآد وسط، همه صلاحا میره؟
آقاهه خندید. خیالم راحت شد. نگو میخواست بعدش دعوام کنه.
منم اینقده گریه کردم
انقده گریه کردم که ازخواب پریدم
اوه
خاک به سرم
عید شوما مبارک
مگه ایی کیمیان میذاره آدم حواسش جمع باشه که عید شده؟
تازشم به ما چه که عید شده.
نه شمال رفتیم نه مهمونی.
میخواد شده باشه یا نه
ولی
خوش بحال شما که واستون عید شده.
خب نوش جونتون .
از اون شیرینی شوکولاتان خوشمزه هم بخورید
عیب نداره من تنهام
شما نوش جونتون
داشتم در گندم پست باباعزیز را مینوشتم که نمیدونم چی بیدارش کرد و زد زیر گریه. مگه لاکردار بیخیال میشد
از من اصرار و از گلی انکار. خب پدر بیامرز یه کلام بگو دردت چیه؟
گلی: نمیبینی خودم اینقده ترسیدم؟
تونم سرم داد میزنی؟ نمیفهمی خواب بودم که
دیگه یا تو خواب ببینم چیزان خوب رو
یا اصن یادم نیاد که چه چیزان خوبی هست که نباید بهش فکر کنم یا دلم بخواد
تازشم رفته بودم بهشت بیبیجهان ایناها.
اونجا که هر چی میپرسن باید راستکی جواب بدی ها.
همونجا که مثل شمال خودمون تا دلت بخواد درخت و آسمون و کوه داره. ها
- حتما توهم مثل وقتی که اعراب به اورومیه رسیدن، سجده کردن. خواب دیدی رفتی شمال، فکر کردی بهشته. برو خدا رو شکر کن که بیدار شدی و همهاش خواب بوده. بلندشو این روز دوم عیدی فقط گریههای تو رو کم داشتم؟
میخواهیم بریم تفرش. خوبه؟
وای انگار با لوله خودکار بهش ماش زده باشن، جیغ بنفشه رو ول داد. که:
گلی: اصن از اولش پیدابود یه خوابان بدی دیدی که من رفته بودم بهشت.
تازشم اونجا یه ناظم داشت که هر کی دروغ میگفت اسمش و مینوشت تو بدا.
اونوقتی بهمن گفت: تو کیسی؟
خب گلی خانومم دیگه.
گفت: تو بهشتم دروغ؟ تو گلی یا شهرزاد؟
منم زدم زیر گریه. تازه تو بهشتم کسی منو نمیخواد. چون نه شماره دارم و نه جایی اسمم نوشته شده بود.
اونجام فقط تو رو میشناسن.
- اوه عزیزم. تو زیادی به قصههای جهنم و بهشت بیبی گوش دادی. خودت هم گم کردی؟
گلی: که چی؟ یعنی ایی تعبیر خواب بود؟
پس اون چی که میپرسید: دختر خوبیام یا بد؟ گفتم: خودم که میگم خوبم رو بگم ؟ یا اونی که کیمیان میگه؟
خیلیام خانومم ، اما کیمیان میگه بدم.
تقصیره منه که انقده هی بهم گفتی نکن، بکن، بشین، نشین، بخور، نخور، .......... بمیر، نمیر.......... دیگه نه من میدونم کیسم؟
نه خودت نه فرشتههای آسمونی.
تازشم هر کی اون بالا بود اسمای غلطی میگفت. اونا هیشکی رو قبول ندارن. همه چیزانی ام که تو یادم دادی غلط بود خانوم و هی ازم نمره کم میکردن.
تازه.
ایی فامیلان علی اینام که اینجا گریه میکنند، اونجام داشتن بازم گریه میکردن.
حالا تو هی به من بگو از ایی کاران بکنم که برم بهشت. خود اونارم راه نمیدادن.
روی کاناپه ایستاد تا بهتر به صورتم زل بزنه و دستش به کمر زد که.:
- نکنه یادت رفته منو درآورده بودی و من خودم از زوری موندم ها؟ تازه این رو چی میگی؟ ازم پرسید :« برای چی اون پایین بودی؟ »
گفتم واسته اینکه خانوم نباشم، نه یعنی باشم
بعد گوشم رو پیچوند و گفت: تو بهشتم چاخان میکنی؟ اونوقتی گفتم:
خانوم رو. اگه روزی چندتا از اینا نگم که کیمیان زنده نمی ذارتم. تازشم بیبی گفته، مصلحتی عیب نیست.
گفتم: گلی مگه هر چی به نظرت صلاح بود، باید انجام بدی؟
گلی: پس چرا منو از سینهات در آوردی؟
هان؟ نگفتی همه کارانی که میکنه به صلاحته؟
هان؟
چرا تا هر جا پای من میآد وسط، همه صلاحا میره؟
آقاهه خندید. خیالم راحت شد. نگو میخواست بعدش دعوام کنه.
منم اینقده گریه کردم
انقده گریه کردم که ازخواب پریدم
اوه
خاک به سرم
عید شوما مبارک
مگه ایی کیمیان میذاره آدم حواسش جمع باشه که عید شده؟
تازشم به ما چه که عید شده.
نه شمال رفتیم نه مهمونی.
میخواد شده باشه یا نه
ولی
خوش بحال شما که واستون عید شده.
خب نوش جونتون .
از اون شیرینی شوکولاتان خوشمزه هم بخورید
عیب نداره من تنهام
شما نوش جونتون