۱۳۹۲ آذر ۲۷, چهارشنبه

ما تفرشی‌های قاره تفرش


ایی نظامی گنجوی،
خالی‌بند هست که از الکی هی گصه عشق و اینا گفته همه بی‌چاره و بدبخت شدیم هر روز منتظریم یه فرهادم واسته ما بیاد هاااااااا

می‌گن:  همشهریان کیمیان ایناست‌اااا
همون که از صبح تا شب فقط خالی‌های گنده‌ی عاشقونه بسته‌

    همون‌نا رو می‌گم
اون سالی رفته بودیم تفرش خونه اون‌یکی بی‌بی تفرشی‌ کیمیان 

خانومه همساده بی‌بی بچه کوچولو موچولوش رو خوابونده بود رو پاهاش و هی تکون می‌دا که بخوابه
اون‌وقت بگو چی واسته‌اش لالایی می‌خوند:

لالا لالا   وزیرم
لالا لالا امیرم
لالا لالا حکیمم
لالا لالا وکیلم
لالا لالا طبیبم
و خلاصه از همین حرفان گنده و تازه همه‌شون یه عالمه عکسان زیاد زیاد به دیواراشون زدن که همونان که بعد از بزرگ شدن، همینا شدن
چمی‌دونم
پدر حساب کتاب و جغرافی و ... همه اونایی که کلی مخ می‌خواد تا آدم بلت شه
همه‌شون همشهریان ایی نظامی  خالی‌بندن، 

تازه خانوم فروغ هستا که من اون شعرش رو دوست دارم که می‌گه، یکی می‌آد که مث هیشکی نیستا
یا اون آقاهه که فیلمان خوکشل مادر و چند دستان و ساخته و

 اون یکی که ... حالا من که اسمان همه‌شون رو که بلت نیستم
باهاس بچه تفرشی
باشی که به جای قصه‌ی شب واسته‌ات همه‌اش گصه ایی پدران ایران « دکتر قریب » بگن

 تا مث خودشون همه رو از بر باشی
دیدی؟

همونا که وقتی سیب از اون بالا ول می‌شه رو کله‌شون به جا گریه

 یاد جاذبه می‌افتن یا 

چرا خدا سیب ساخت که ما رو بندازه بیرون و از همونا که منم می‌گم
لابدی منم تفرشی‌ام؟
به خدا راست می‌گم. 
باور کن. 
خودتون همساده تفرشی نداشتین تا حالا؟
تا یه جا پیداشون می‌شه، همه عالم می‌فهمن یارو مال تفرش

 نه که هیشکی تاحالا واسته شون جوکان مخسره نساخته
هی دوست دارن همه بدونن هم‌شهری امیر کبیر و دکتر حسابی خان و هی پز می‌دن

همه‌اش بهم تان شان می‌گن، خدمت‌تان،‌تشریفتان، ایشان و اوشان و تازه اینام اصلنی هیچی نیست
تو خونه که اسم هم رو صدا نمی‌زنن. بهم می‌گن:
صبح بخیر آقای دکتر بعد اون یکی می‌گه: صبح شمام بخیر خانوم وکیل
بچه‌هه می‌گه: بابا جان سرهنگم 
یا دایی جان اتم شکاف و............ یه اسمانی که آدم مخش تکون می‌خوره
تازه ایی کیمیان اینا که هنوزی بعده هزار سال به باباشون می‌گن: مرحوم پدر یا مرحوم بابا حاج آقا
آدم خوابش می‌گیره تا بخواد بفهمه گراره چی تعریف کنن
تازه یه باغبونی داشتن آقا سید گد ده تا استاد دانشگاه سوات داره
یه چیزانی از تاریخ اینا بلته ان‌گده قشنگ و کتابی حرف می‌زنه که همیشه دلم می‌خواد برم زیر میز
یه عالمه چیزان دیگه اگه یه‌وقت حوصله داشتم از بعضی بچه‌هاشونم می‌گم که
 اگه با سوات نشی مث اینا باهاس


 بعد از باباشون

 نون خالی بندی با اسم باباشون رو بخورن
 و هی گصه‌هان باباشون بگن تا کسی نیگاشون کنه

 



حالا هی شما ها بزنین تو سر بچه‌هاتون که:
فقط لنگ دراز کردی؟ 
از فلانی یاد بگیر
تو اصنی هیچی نمی‌شی
گد  خر نمی‌فهمی
تو حرف نزن بلت نیستی و .... هزارتان دیگه از همینا
  از ایی تفرشی‌ها یاد بگیریید
ببین چه به هم اسمای خوب
خوب می‌دن

 تا بزرگ شدن هم،  همون می‌شن
دیگه کسی به من نگه گلی تو هیچی نمی‌فهمی
واسته این‌که قلب یکی‌ام که سایه‌ی خودشم قبول نداره

 بس‌که از بچگی به‌گوش از اینا خوندن خانوم 
اینا من که نه
 هیشکی رو قبول ندارن و تازه به شهرشون می‌گن
قاره تفرش
راست می‌گم به خدا
می‌گی نه؟

 از ایی شهرزاد  کاریابی بپرس


 فروغ فرخ‌زاد 




مشاهير برجسته هنر 

 مشاهیر تفرش