امشب مثل همه بچه مسلمون ها رفته بودیم برای افطار دست بوس خانموالده
حالا بماند که چقدر آبروم رفت . مثل این نخوردهها از هر چی که سر میز بود خورد
جهنم درک هم من که هرچی بهش چشم غره رفتم اصلا نمیدید . چند مهمون غریبه
هم بود که با خطابه های خانم چشم از ایشون برنمیداشتند و خانم همچنان
مشغول سور چرنی و میتینگ
گلی :
اه یعنی میگی من اصنی هیچی نخورم و از گشنگی بمیرم ؟
تازشم من هیچی ام نخوردم فقط یه کم
ا- خب نمیخواد بشمری که الانه حالم بهم میخوره
گلی : نخیرم .
خانوم دلش از جاهان دیگه پره داره سر من خالی می کنه . تازشم به من چه ! خودم دیدم اون خانومه بود هان که می گفت از دوستان خداست فکر میکرد من بچهام حالیم نیست ؛ تا از اتاق رفتی بیرون هنوز افطار نشده یه انگور گذاشت دهنش
اگه اون بهتر میدونه ایی جهندم کجاست و
چه خبرانیه ، چرا روزه نبود ، تازه چاخان هم گفت از همه بدتر ؟ هان ؟ ایی همه این قصهها رو میگه که الکی ما رو بیترسونه دیگه که هی فکر نکنیم خدا توماست خانوم ؟
. تازشم من که حرف بدی نزدم اونم خودش بیخودکی خودش رو ناراحت کرد . تازشم خدا به اون گندگی که شرطان الکی نمیبنده ؟
حتمنی یه چیزان گندهای بوده که این همه طولش دادن تا قیامتش کنن
حتمنی سر خدایی بوده . اینام هی با هم تا حالا جر زدن طول کشیده . فک کنم هی شیطون حقه بازی کرده ؟
بمن چه ایی دوستان مامانی همه فامیلان خدان ؟ ولی هیچکدوم مثل هم حرف نمیزنن ! تو میگی خدا توی همه آدماست . آقای روسری میگه به تو چه خدا کجاس ؟
ایی خانومه ، راستی چی گفت ؟
از تخت نروبالا ؟ نمیدونم همونی که مامانی هی به تو میگه ؟
گفت : بچه بدو برو دهنت و بشور خدا تو آسموناس
تو که میگی خدا تو همه آدماس؟ حالا چیر ایی آدمها همه بدبختن و خدا نشدن ؟
چون تقصیره شیطونه.حتمنی باهاس تقصیره شیطون باشه .
وگرنه آدمی که دوستان خدا باشه که نباهس بیچاره باشه ؟
حالا اگه خدا نباشه من باهاس بیخدا چیکار کنم ؟
تا حالا همهاش کارانی رو کردم که خدا اولی گفته ! حالا من بیچاره نه اینجا فهمیدم عیشق چیه نه اونجا
حالا ایی شیطون میگه چون کاران اون یکی خدا رو گوش دادی باهاس بری جهندم
حالا تازشم که قیامت بیشه من باهاس جواب کدوم خدا رو بیدم ؟
خدا اولی یا خدا دومی که شیطون بوده بعدیش زورش زیاد شده حالا خدا شده ؟
خودیت گفتی نمیشه دو تا خدا باشه پس حالام خدا رو میث ما که از بیهشت با تیپا انداخت زمین ، بیرونش کردن ؟
جیغی زد که
گلی : وای خدا ..... کجا رفتی ؟
الانی خدا کجا زیندگی می کنه ............ وای خدا جونم .
بیمیرم برات که بیرونت کردن ....... الی آخر
دیدی چه بساطی راهانداختی که انگار مادرت مرده
گلی
: تازشم نخیرخانوم ، بعدیش کم مونده بود کتکم بزنه ! نمی دونم ایی فامیلان
خدا چیرا همه یا با آدم دعوا دارن یا اهل بیزن بیزن و کله بری هستن ؟
خب واسته همینه تا اسم هرکدومشون میاد آدم گیریهاش میگیره دیگه !
خب ما اصن نماز خون نبودیم که بهتره
ا- یادت رفته به خانم دکتر چی گفتی ؟ مگه تو باید با اینها یکهبدو کنی ؟
وقتی میگه نبسته بگو چشم . بذار بگم چی شده
خانم دکتر که البته دکتری الهیات دارند . از دوستان خانم والده میگفتند:
خدا به شیطان گفت چرا سجده نکردی و .... الی آخر ؟
گلی خانم هم نه گذاشت و نه برداشت فرمودند
گلی
: بیا خانوم . باز بگو شرط نبستن . ایناها دیگه . خوده خانوم دکترم که از
تو بهتر میدونه الانی گفت قرار گذاشت شیطون بمونه تا ما رو نشونش بده.
حالا هم که همه بد شدیم دیگه خدا شرط و باخته
حالام که شرط باخته یعنی زور زیاده مال شیطونه و اون خدا شده
وای مْردم دلم میخواست زمین دهن باز میکرد میرفتم توش. فقط باید قیافه این خانم دکتر رو میدیدی
تازه این که آخرش نیست به سبک هنرپیشههای فیلم هندی خودش رو انداخت بغل خانموالده و حالا گریهنکن کی گریهبکن که چی ؟
حالا که دیگه خدا نداریم ............ من چی کار .......کنم ؟
مگه میشه اون مواظبم نباشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گریه ها !!! من یه چی میگم یه چی شما می شنوی. حالا این خانم دکتر هم بدتر از آقای روسری گیر داده بود به اثبات خدا و گلی هم که گوشش دوست نداشت بدهکار باشه یکبند فریاد میزد
گلی : آی بیدادم برسید خدا مرده
حالا
شیطون پدر همهمون رو در میاره، همهاش تقصیره توهه که نذاشتی کارانی که
دلم میخواد بکنم . تازشم از همه اینا بد تر اگه بمیرم بعد تازه بفهمم
همهاش سرم گول مالیدی و اصلن خدا نبوده چی ؟
حالا که دیگه خدا نداریم ، فردا تعطیله ؟