زماني بود ، گلي از تنهايي سايه هاي خانه را مي شمرد و عنان از كف داده بود .اما
ماجرایي باعث شد ، بی آنکه بفهمم خانه به محاصره دشمن درآيدو تقريبا هيچ
كاره شدم .
خواهرم
و شوهرش به سفري كوتاه رفتند ، دو دختر خواهرم از شمال شهر ميهمان ما شدند :
مانا و آنا كه هر دو، زير بيست سال و
با كمال شرمندگي ، با كلاس تر از گلي بيچاره ! گلي فقط دو روز تو نخ رفتارشون بود كه :
چطور
مي خوابند ؟
چطور
مي خورند ،
حرف
ميزنند يا ...... !
مي دونم
عاقبت سقف اين ميهمان بازي سر خودم آوار میشه!
اما چه
ميشه كرد براي خودم هم بد نيست .
بعد از
مدت ها همهي چراغ هاي خونه روشن شده!
دور
ميز غذا شلوغ و تا وقت خواب لحظهاي صداي هر هر و كركر خنده اينها قطع نميشه .
با
اجازه بزرگترها و کوچکترها ديگر اسمش خونه نيست .
ميشه
گفت يک کلاب يا همان باشگاه خصوصي جوانان باحال که يك نموره
هم به اين تلويزيون های لوس آنجلسی ميزنه !
ديگه
خيالم راحت شد چيزهايي هم كه بلد نبود ، از اينها ياد ميگره .
عصر
ديروز برای خريد بايد ميرفتم بيرون که ، گلی گفت :
منم بيام باهاس چيز بخرم .
گفتم:
- هر چی
ميخوای بگو ، برات مي گيرم .
بيذار
بيام ...... ؟
يک
نگاه جگر سوز نثارم کرد که چاره اي نداشتم
جز گفتن :
- زود
باش برو بپوش بيا .........
دردسرت
ندم رفتيم مرکز خريد ، عرض خيابان را طی مي کردم که متوجه
شدم دست گلي در دستم نيست ! برگشتم پشت سر نگاهي کردم ،نبود
به
پياده رو برگشتم .
پشت
ويترين ايستاده بود و به بوقلمون بي نوايي که عريان سينه جلو داده و رانهای سفيدش
را به رخ خلق الله ميکشد با چشم هاي گرد شده نگاه مي
كرد . گفتم :
- گلی
ترسيدی ؟ بوقلمون که ترس نداره !
از
مرغ گنده تره و گرنه با مرغ فرقي نداره !
گلی :
چرا چاخان می کنی ! اين کجان و مرغ کجان ؟؟
تازشم؛ اومدم از همينا بگيرم ديگه .
- جانم
!! هوس بوقلمون كردي ؟
اين جور غذاها ، مال من و تو نيست ! براي اونهايي خوبه كه يه تيكه بخورن و
باقيش و بندازن دور .
گلی :
خوب منم نميخوام بخورم كه واسه تنيسی تاکسيدو مي
خوام كه مانا اينا گفتن .
ماتم
برده بود ، جريان چيه !!!
- گلی
منظورت همون کارتونه است ديگه ؟
گلی :
نخيرم ! كارتونم نيست . مانا امروزي گفت : شما ، فردا از اينا
مي گيريد كه عيده ؟
ما هر سال از اينا مي گيريم واسه همون
که بش ميگن عيد ، مرسی متشکرم !
-
منظورت تنکس گيوينه ؟
اين
عيد شکر گذاری مال امريکايی هاست ! از كي
تا به حال رسومات اجانب به فرهنگ ما اضافه شده ؟
گلي :
تو فقط دوست داري من عقب افتاده بمونم و هي از همه خجالت بكشم
؟ بعدشم كه يكي بپرسه :شب عيد كجا هستيي ؟از
خجالت آب بشم برم زمين !
- اصولا" من با اين عيد هيچ رابطه خوبي ندارم . مناسبت اين عيد ، فقط بيچاره و آواره كردن سرخپوستای بدبخت بوده .
گلي :
اه تو از كجان مي دوني ؟
- اگر مي خواهي چيزي ياد بگيري از نزديك ترين نقطه به
خودت شروع كن عزيزم .
تو جشن
هاي ملي و باستاني ايران رو بلد نيستي .مي
خواهي عيدي بگيري كه من باهاش مخالف كه هستم هيچي ، پدر كشتگي هم دارم و از مخالفين
صد در صدش هستم ؟ خيلي از سرخپوستان كشه شدند تا تنشگیوین پا گرفت. تا حالا كسي آمده بگه چه به سر سرخپوست ها آمد؟
از هر
آدم جديدي كه مي بيني ، هر چه مي شنوي ، مي خواهی انجام بدي
گلي :
خوب عيبي نداره ما جلو مانا اينا آبرومون بره ؟
- گلي
كار آبروي من و تو از اين حرف ها گذشته . به فكر حيثيت و شرف انساني باش .
گلي :
اينا چيه ديگه ؟ اسمش كه خيلي سخته !
ايي
تنسي تاكسيدون ، مگه عيد مرسي متشكريم خدا نيس؟
- گلی
امريکايی ها بايد تشکر کنند که که سرخپوستهای مادر
مرده رو آواره کردن نه تو .
گلی :
چرا مگه چكارشون كردن ؟
- اين
روزي است كه امريكايي ها به يادش جشن مي گيرند . چون توانستند ، هم غذا،را بخورند
و هم پدر صاحب خانه را در آورند كه از شون پذيرايي كردن .
گلي :
حالام
بذار از اينا درست کنيم تا من پيش مانا آنا خجالت نكشم بعد ديگه نمي گيرم .
- من كاري
رو به خاطر ديگران انجام نميدهم كه هيچ اعتقادي بهش نداشته باشم .
بذار
مانا آنا يه چيز جديد از تو ياد بگيرن ، چرا تو از آنها تقليد كني ؟
گلي : چون
روزه شکر گذاريه بگير !
- وقتي كه ميگم ظرفيت آزادي نداري ، ناراحت ميشي .
شكر
گذاري شب و روز نداره ! هر لحظه بايد شاكر خداوند باشي .مگر فقط يك روز خاص خدا
هست كه بشنوه ؟
تونم
همين جوری مثل آمريکايیا اومدي ، اول جام و تنگ كردي ! بعد هم
خودم و بيرون كردي هان يادت هست، به روز قلبت بودم ؟!
- كاش
پيغمبر در عصر دوهزار به ما نازل ميشد ، كه اينقدر بچه هاي اين عصر و زمان زود تحت
تاثير قرار مي گيرند و متحول ميشن!