۱۳۸۵ اسفند ۲۵, جمعه

اولین شب آرامش


نمی دونم چند شب از این عمر عزیز ما رفت و چند شب حرص خوردیم؟
خودم هم که نمی دیدم از دست ابراز احساسات گلی خونم به جوش می اومد
این گلی هم که هوای دلش دایم ابری , کی می تونست کینه این شوکت رو از دلش پاک کنه
من که خیلی خوشحالم این مایه دق تموم شد که خودش کم بود , بعدش غصه و ماتم بود که
گلی : حالا چی به سر ایی طفلی بهار میاد ؟
ایی پسرها همه شون همی طوری بی وفان
دیدی اولش چی طور میْمرد براش ؟
تا رفت فرنگ همه چیزان یادش رفت ؟
............اصلا تقصیر
فقر فرهنگی میشد و در آخر نتیجه مثبت فیلم این بود که
بنا به نظریه کارشناس ارشد یونیسف لیدی گلی :ا
اگه از روز اول هی تلفون و اینها رو از دم دست نسرین برنمی داشتن و قایم نمی کردن

اونم مجبور نبود کارن یواشکی بکنه و آخرش ایی طوری مادرش هم بمیره
اگه ایی بهروز مجبور نبود یواشکی با نسرین دوست بشه
اگه ایی پدر و مادرها و یه کارانی نمی کردن که ایی بچه هانشون لج کنند
خب این همه آدم بدبخت نمی شد ؟
ا- به عبارتی من هم که بگیر و ببند دارم باید به زودی منتظر ایدز و قتل و جنایت باشم گلی ؟
گلی : معلومه . همه اینا واسته ایی بکن نکن های شما بزرگتر هاس دیگه خانوم
ا- حالا نه این که شما ها هم از ترس نگاه تو چشم هیچکی نمی کنید ؟
گلی : خب ایی طوری همه چیزان یواشکی و هول هولی میشه
اگه شما ها بذارید, آدما دل سیر تو چشان هم نگاه کنند , خب همون اولش می فهمن کی به کیه
بیخودی هم واسته ی ایی پسران بی وفان میث بهروز ایی طفلی بهار بی بابا نمی شد
حالا تمام این سریال جای خودش , همه چیز بر می گرده فقط به بهار
هر که به فکر خویشه , کوسه به فکر ریشه
تا حالا هر چه می کشیدیم یا از دست مرحوم فردین بود یا برادر ملک مطیعی .


از جناح خارجی هم که آمیتا باچان و راج کاپور
یک مدت هم جنگ بود و باید از اوشین صبوری و ریاضت می آموختیم
بعد از جنگ هم رونق فیلم های ترکی بود و دوره ابراهیم و خانم هولیا که
همزمان خیانت و بی بند و باری

وارد فرهنگ برادران خسته ی از جنگ شد..
حالا که به سلامتی ماهواره هم هست با شش تصویر همزمان , از همه طرف می خوریم ! ا
سلمان خان و تام کروز از یک سو , آرایش عربی و لبنانی که نگو
غصه آقای شوکت یک طرف
گلی : همه رو ول کن این زرین رو بگو که
روی شوکتم سفید کرده !ا
تازشم امشب به ایی پیمان گفت فرزاد و بکشتونه رو چی میگی !ا
سرشب اولین شب آرامش
آخر شب نرگس ؟ الهی شکر که تموم شد
گلی : حالا که ایی عمو سید مریض شده , هی تب داره هی تب داره
اون وقت هی اوهو, اوهو سرفه می کنه و صیداشم در نمیاد هی بیگه نازی, نازی
تونم همه اش باهام دعوا می کنی
هر چیزانی که عشقی باشه تو بدت میاد و باهاس تموم شه ؟
حالا می خواد نسرین باشه یا نرگس یا چی بود اون یکی ؟
حمید ..........................................؟