. . . اجازه!؟
میگم... این پنجره رو شما ساختی؟
آخه ازش که نیگا میکنم، توش آسمونیه که خودت ساختی
تازه ماهم که بازم شما ساختی
ستارهها، خورشید همه چی،همه چیزا رو شما ساختی؟
پس یعنی ایی پنجره هم خودت ساختی؟
میترسم شما نساخته باشی و هر چی بگم نشنوی. ولی ، ما که دیگه پنجرهای نداریم که حتمنی شما ساخته باشی
اگه اونا رو ساخته باشی، پس اینم خودت ساختی
خسته نمیشی که هی فقط میسازی؟
کیمیان میگه شما کاری بلد نیستی جز ساختن. اینم که خودش خوبه باز شما ساختن بلدی
من چی بگم که فقط بلدم نقاشی کنم
تازه اونم بسکه کیمیان هی زوری میگه برو نقاشی کن.
دور و بر من نباش، دارم کار میکنم
راستی شماهم وقتی میسازی نباید با کسی حرف بزنی؟
خب اییطوری بیخود نیست که شما حرفان منو نشنیدی
وقتی فقط بلدی بسازی و همهی همهاش داری میسازی
و نباهس کسی باهاتون حرف بزنه، پنبه کردی تو گوشات که چیزی نشنوی
خب تو هم گناه داری و یه عالمه بنده که همهاش دارن صدات میزنن و میگن خدا
حالا هرموقع که وقت داشتی صدای منو از آسمون بگیری و بشنوی،
میشه یه چیزانی هم بهم بگی؟
چرا شیطون رو ساختی که ما همهاش ناراحت باشیم؟
آخه کیمیان میگه شیطون تو کلهمونه
هی عبضی و جای ما حرف میزنه تا ما هی ناراحت باشیم
نمیشه صداش رو ببندی؟
آخه صبح تا شب داره میگه:
گلی خودمه.
طفلکی تنها مونده، اصلنم عشق نداره
حیف نیست همه عشق دارن تو نداری؟
من میگم من دلم و فقط جا برای عشق خدایی دارم
میگه: خدا کیلو چنده؟
خدا انقده حوریپریان خوشگل داره که
تو رو نمیبینه
عشقت به چه دردش میخوره؟
اون خودش نتونست عاشق بشه، تو رو ساخت که وقتی میبینه شما هم عشق ندارین، دلش خنک شه
که خودش تنها بیعشق نمونده
هان؟
راست میگه؟
اگه صدام رو میشنوی یه چیزی نشون بده
یادته اونروزی که موسیخان گفت خودت رو نشونم بده، تو هم دادی؟
یه ستاره هم چشمک بزنه بد نیست
فقط حیف که بارون میآد و ستارهها پیدا نیست
میشه یه چیزی بگی منم بشنوم،هستی؟
من که خودم تا حالا ندیدمت، همهاش این حرفا رو کیمیا میگه و اون خانم چادریا که برات گریه میکنن
من که خودم ندیدمت
همهاش میترسم، راس راستی نباشی
هان؟
آهای خداخان میشنوی چی میگم؟ یا نه؟
هی .... کسی اون بالاها
پشت ابرا و بارونا هست؟
.
.
معلومه که نیست، تو هم چه وقتی برای دیدن خدا پیدا کردی
معلومه تو ایی بارون حتا خود، خدانم از خونه بیرون نمیآد
حتمنی چیزی هم نمیسازه، مثل آدم بزرگا نیشستی دم شومینه و فارسی 1 میبینی؟
هان؟
یه چی نمیگی؟
.
.
.
.
.
.