۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه

ماه خدا اینا و منه بیچاره


باز ایی ماه رمضون و روزان خدا شروع شد و بدبختی‌یان منه بیچاره هم روش که
همه جاهان می‌شه عین جهندم و هیچی نیس بخوری
اوخ ببخشید
: راستی سلام
اون‌وقت هی به آدم می‌گن: بچه جان نماز بخون . کاران بد نکن خدا بدش می‌آد
از اون‌ور که ایی آقا روسری می‌گه : به تو چه
اصلا به هیچ‌کس چه که خدا کجاهانی هس یا چه‌کارانی بلده؟
بعدم که همه‌اش روزامون یا عزا داری و محرمه؛ یا همه‌اش می‌خوان سر یکی رو ببرن. ایی‌طوری فقطی مومن زوری می‌شم که. چیش خوگشله که من خودم تهنایی دوسش داشته باشم؟
مث ابراهیم که می‌خواست کلة پسره بیچاره‌ش رو ببره، هان!
تازشم که تا اسم ایی امام ها می‌آد همه اشگاشون در می‌آد.
همه قصه‌هاشم که آتیش و جهندم داره بعد تازه‌ایی کیمیان بازم هی زوری می‌خواد من بچه مومن بشم.
خب من دیلم می خواد الان رو که هستم زندگی کنم همونا

ولی کیمیان خانم همه‌اش می‌ترسه، شیطون گولم بماله و نذاره بچه مومنی باشم
خب ایی مومنی که با یه شیطون بیاد با یه شیطونم بره به چه درد کسی می‌خوره؟

نکنه توهم می‌خوای تا همیشه دنبالم باشی و حتا نمی‌ری که یه‌وقتی ایی شیطون خان بلاگرفته نیاد و منو گول بماله
اون‌وقت هر بار ازت می‌پرسم: توهم که کاران اشتبا زیاد کردی، تندی می‌گی شیطون گولم مالید
تا یه اشتبایی بکنم، زودی می‌گی: گلی تو انسان خدایی. نباید خطا کنی
ولی خودت از مقشانت اشتباس
تا جریمه ماشینت. تا همه و همه اونا که خودت
تنایی فقط فکر می‌کنی درسته
مث همی ایی که من حق ندارم عاشق بشم
تو فقط می‌خوای من بدبخت عقده‌ای معتاد بشم. برم دم ترمینال بشینم چرت بزنم جنس بفروشم؟
آره ؟
دیشب بی‌بی می گفت ماه رمضون ماه خداست
حالا نمی‌شد یازده‌ماهش که مال اون نیست
اینم می بخشید و ما رو هی ایی‌طوری بیچاره بدبخت نمی‌کرد؟
همه‌اش باهاس کاران سخت سخت بکنم
چیزانی هم که دل‌مون می‌خواد نکنیم، حالا نه که وقتان دیگه می‌ذاشت بکنیم. ماه خدا اینا که می‌شه دیگه واویلاس
روزه می‌گیره، ولی به‌جاش
هی با مردم دعوا کنیم. عطر نزنیم و همه جاهان بوهای بد بیاد؟
ایی کیمیا هر باری روزه می‌گیره من خودم حکومت نظامی می‌کنم. از اتاق در نمی‌آم
تازه بهش می‌گم : خدا نخواسته که شما و همه اونای دیگه روزه بگیرید که با همه دعوا کنید خانوم
می‌گه: من که واسته خدا روزه نمی‌گیرم
خدا گفته روزه بگیرید. چون اون‌موقع کسی نمی‌دونست اراده و انرژی‌ش یعنی چی
اصلا کسی نمی‌دونست انرژی و ریسمان و اینا چیه؟ ما با روزه رشته‌های اراده‌مون رو که داره از بین می‌ره قوی می‌کنیم.
ندیدی؟ این‌هایی که خواب‌شون می‌گیره ؟
جسم می‌خوابه تا بدن انرژی به مرکزش بره و انرژی بگیره.
بعضیام اون‌وقت خوابان راس راستی می‌بینن. مث یوفس، یوچی‌سیف ‌ها!!
میگم : ای کلک این ها رو میگی که هی بری بخوابی منم فکر کنم داری انرژی می‌گیری؟ هان؟
خب ایی اراده به چه دردی می خوره که همه اش تو دعوا کنی تازشم من باهاس یواشکی چیز بخورم که یه وقتی تو دلت نخواد
از غذا هم که خبری نیست. من بیچاره هم که چشمم کور ناهار باهاس مرورهفته بخورم
تا ...........وقت افطار که یهو خودش گشنه می‌شه و دیگه حالی‌ش نیس. چون خودش گرسنه شده!؟
بعد از افطارم که دیگه حالش رو نداری خوش اخلاق باشه تازه بشه شب تا تو خانوم خودش بشه
اونوقت شما کدوم اراده تون رو قوی کردین؟
اصلا به چه دردی می خوره ؟
-خیلی مهمه!! ببین بعضی وقت ها نمی‌تونم کار رو که تصمیم می‌گیرم را تا آخر انجام بدم. نصفه رها می‌کنم و زندگیم شده پر از نصفه نیمه‌ها
یا همین سیگار رو نمی تونم که نکشم چون اراده ام ضعیفه و با اراده ضعیف ما نه در زندگی شخصی و نه در اجتماع می تونیم موفق باشیم
تازه خیلی استفاده های مهمتر داره که تو حالا نمی فهمی باشه برای بعد . ولی از این رشته هاست که آرزو های ما برآورده میشه . خدا هم با اراده جهان رو آفرید
خب نمی‌شه تونم اراده کنی با کسی دعوا نکنی؟ ‌ تو قراره رشته‌هات رو قوی کنی به دیگرون چه؟
وای گفتم افطار یاد خوراکی افتادم

من فقط عاش
ق اینشم. چیه؟
عاشق، عشق که نباشیم.
بذار عاشق شکم‌مون باشیم.
یا نه کنه باهاس
گشنه از دنیا بریم؟
وای آش رشته با یه عالمه کشک و زعفیرون و نعناء داغ. بعدش یه بقشاب زولبیا بامیه
بعد تخم مرغ عسلی و نون پنیر گردو خرما هم هست
وای خدا قربون ایی ماه رمضونت برم با افطاراش و اراده اش
دو تا نون خامه ای گنده با یه لیوان چاییوای اگه شله زردم باشه که دیگه چه چیزانی که نمیشه وای حلوا یادم رفت



.
.
.

اوه یه چی یادم افتاد برگشتم بگم : حلیم
.
.
.
تازشم اینام دوستان تازمم
.