گلی: از الکی گفتی خدا تو همه فوت کرده؟
- گلی در کتاب اینهمه آیه هست، چرا تو فقط چشمم این یکی رو گرفته؟
- آخه اگه فوت کرده باشه، سختتر میشه تا نکرده باشه.
- چه فرقی داره؟
- اگه نکرده باشه، من ازش همه چیز میخوام، اونم مجبوره بده، من خیلی گناه دارم.
اگه کرده باشه، دیگه نمیشه ازش چیزی بخوام.
با یه فوت خودش رو راحت کرده.
- همچی میگی فوت که آدم یاد بادکنک باد کردن میافته. او از روحش در انسان دمیده. یعنی حیات، معجزات بیحد.
- چیجوری باهاس از روحم چیز بخوام؟ چرا اینش رو نگفته؟
- وقتی میگه از روحش در آدم دمید، یعنی آدم رو مجهز به قدرت روحش کرد. تکنیک هم داده.
میگه: هر موقع اراده به موجودیت شیء میکنه، بهش میگه: « کن فیکون» موجود باش و میشه.
یعنی ما هم میتونیم با همین تکنیک اراده کنیم و باور داشته باشیم که شده و برابرما قرار داره، بعد کافیه به اون تصویر ذهنی، بگی باش. قصد و اراده میخواد. برای همین میگم دو روز روزه بگیر.
- اون خودش خداس که همهچی بلته.
من اگه یه چی داشتم. داشتم دیگه!
چهجوری به چیزی که ندارم بگم باش؟ خانوووووووم قصدم همینه که میخوام دیگه. بس نیس؟
- نه چون میدونی و میخوای یکی دیگه برات انجام بده
- باید دقیق بدونی چی میخوای؟ مثل وقتایی که یه چیزی میخوای انقدر میگی تا سر من میره. اما خودت میدونی اون چیز چیه؟
خدا هم به طرحی که برای آفرینش داشت، میگه : باش و میشه. تو میخوای نه زحمت بکشی ، نه فکر کنی فقط راه بری از باورهای من ایراد بگیری؟
- نخیرم میترسم با حرفانی که میشنوم ، نتونم زندگی کنم.
منکه خدا نیستم بگم باش و بشه. حالا تو تا فردا هی بگو.
- اول باید باورش داشته باشی. باور به اینکه، زندهای چون از جنس ارادهی خالقی و روح او در توست.
بعد یاد میگیری، چهطوری در زندگی خودت خدایی کنی.
باید یاد بگیری بهجای باورهای منفی، اجازه بدی بهشت اطرافت، خودش را نشون بده.
نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روحي فَقَعُوا لَهُ ساجدين« در او از روح خود دميدم براي او سجده كنيد»
انَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ؛ هر گاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مىگوید: «موجود باش!»
- گلی در کتاب اینهمه آیه هست، چرا تو فقط چشمم این یکی رو گرفته؟
- آخه اگه فوت کرده باشه، سختتر میشه تا نکرده باشه.
- چه فرقی داره؟
- اگه نکرده باشه، من ازش همه چیز میخوام، اونم مجبوره بده، من خیلی گناه دارم.
اگه کرده باشه، دیگه نمیشه ازش چیزی بخوام.
با یه فوت خودش رو راحت کرده.
- همچی میگی فوت که آدم یاد بادکنک باد کردن میافته. او از روحش در انسان دمیده. یعنی حیات، معجزات بیحد.
- چیجوری باهاس از روحم چیز بخوام؟ چرا اینش رو نگفته؟
- وقتی میگه از روحش در آدم دمید، یعنی آدم رو مجهز به قدرت روحش کرد. تکنیک هم داده.
میگه: هر موقع اراده به موجودیت شیء میکنه، بهش میگه: « کن فیکون» موجود باش و میشه.
یعنی ما هم میتونیم با همین تکنیک اراده کنیم و باور داشته باشیم که شده و برابرما قرار داره، بعد کافیه به اون تصویر ذهنی، بگی باش. قصد و اراده میخواد. برای همین میگم دو روز روزه بگیر.
- اون خودش خداس که همهچی بلته.
من اگه یه چی داشتم. داشتم دیگه!
چهجوری به چیزی که ندارم بگم باش؟ خانوووووووم قصدم همینه که میخوام دیگه. بس نیس؟
- نه چون میدونی و میخوای یکی دیگه برات انجام بده
- باید دقیق بدونی چی میخوای؟ مثل وقتایی که یه چیزی میخوای انقدر میگی تا سر من میره. اما خودت میدونی اون چیز چیه؟
خدا هم به طرحی که برای آفرینش داشت، میگه : باش و میشه. تو میخوای نه زحمت بکشی ، نه فکر کنی فقط راه بری از باورهای من ایراد بگیری؟
- نخیرم میترسم با حرفانی که میشنوم ، نتونم زندگی کنم.
منکه خدا نیستم بگم باش و بشه. حالا تو تا فردا هی بگو.
- اول باید باورش داشته باشی. باور به اینکه، زندهای چون از جنس ارادهی خالقی و روح او در توست.
بعد یاد میگیری، چهطوری در زندگی خودت خدایی کنی.
باید یاد بگیری بهجای باورهای منفی، اجازه بدی بهشت اطرافت، خودش را نشون بده.
نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روحي فَقَعُوا لَهُ ساجدين« در او از روح خود دميدم براي او سجده كنيد»
انَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ؛ هر گاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مىگوید: «موجود باش!»