ايي باز نمي دونم كجان رفته و منو واسته خودم همين جوري تهنا گذاشته
كه انگار نه ايگار ظهر ميشه
ايي دلم هي پيچ مي خوره، بعد اينجوري مي چرخه و قار و قور مي كنه
بعدش من هي ضعف مي كنم، بخدا باور كن
تازشم ديشبم شام گوشنه پلو داشتيم با خوريشت دل ضعفه
ايي دلم هي پيچ مي خوره، بعد اينجوري مي چرخه و قار و قور مي كنه
بعدش من هي ضعف مي كنم، بخدا باور كن
تازشم ديشبم شام گوشنه پلو داشتيم با خوريشت دل ضعفه
اونوقت خانوم فكر نمي كنه كه باهاس چكار كنم . فقط بلده كه گلي چي كاراني نباهس بكنه ؟
ياديش بخير اون وقتا كه مي شد يواشكي شبا چت كرد !
ياديش بخير اون وقتا كه مي شد يواشكي شبا چت كرد !
چقده عشق داشتم هان يهروز چشانشون ايي شكلي بود
يه روز پوستش سياه يه روزم زردگاهي هم عاشق سايه ها ميشدم . اي روزگار
تازشم تو يخچالم هيچي نداريم . شوماره ايي پيتزا دربدرم ندارم كه بگم واستم غذا بياره با يه عالمه سيب زميني و سالاد و نوشابه نارنجي!!!واي بدتر گشنم شد
واستا صداي كيليد اومد، فكر كونم اومد ؟
يه روز پوستش سياه يه روزم زردگاهي هم عاشق سايه ها ميشدم . اي روزگار
تازشم تو يخچالم هيچي نداريم . شوماره ايي پيتزا دربدرم ندارم كه بگم واستم غذا بياره با يه عالمه سيب زميني و سالاد و نوشابه نارنجي!!!واي بدتر گشنم شد
واستا صداي كيليد اومد، فكر كونم اومد ؟
- باز دو دقيقه چشمم رو دور ديد معركه گرفتی ؟ بيخود حرفهاي گلي رو باور نكن كه ننه من غريبم و بس ! بايد ديشب ميديدي چه چونه اي ميزد كه اراده كرده عاشق بشه !! چه غلطها ؟ فكر كنم ساعت عشقش رو هم به وقتش كوك كرده باشه !
ما يه عمر گشتيم نرسيديم، گفتيم دروغ بود . اين خانم دير اومده زود هم ميخواد بره
گلي : ديشبي ، خودم شنيدم داشتي به زي زي جون مي گفتي : نباهس بذارم نفس بكشه كه فيلش ياد هندوستان نكنه
فك كردي خودمم نمي دونم چهكاراني مي كني خانوم ؟
نميذاري نفس بكشم مبادا خودم و بشناسم
گلي : ديشبي ، خودم شنيدم داشتي به زي زي جون مي گفتي : نباهس بذارم نفس بكشه كه فيلش ياد هندوستان نكنه
فك كردي خودمم نمي دونم چهكاراني مي كني خانوم ؟
نميذاري نفس بكشم مبادا خودم و بشناسم
هي باهاس الكي پلكي حرفان تو رومث بز باور كنم . تازشم خودت به من ميگي خدا تو روح همه آدماس ولي ما خودمون حق نداريم فكر كنيم چي خوبه چي بده؟
گلي جون من كه مي دونم به تو رو بدم ، مي خواي تو كتاب خدا هم دست ببري . براي همين پيشگيري بهتر از درمان است
گلي جون من كه مي دونم به تو رو بدم ، مي خواي تو كتاب خدا هم دست ببري . براي همين پيشگيري بهتر از درمان است
گلي : نخيرم خانوم وقتي نذاري من حرف بزنم ، اونوقت شبا يواشكي چت كنم و حرفانم و واسته از ما بهترون بگم كه تو گلوم غده نشه، تازشم اونم ازم گرفتي
تازه تازه ياد گرفته بودم يكمي خلم، يكم ناز نازي و خيلي چيزان ديگه كه تو نمي ذاشتي بفهمم
تازه تازه ياد گرفته بودم يكمي خلم، يكم ناز نازي و خيلي چيزان ديگه كه تو نمي ذاشتي بفهمم
تازشم فميدم ايي پسران همه اش چاخان پاخان مي كنن
خوبي ، سلامتي ؟
بعدش فهميدم كلك خان آباداني بود ! اگه چت نكرده بودم كه اين و ياد نمي گرفتم ؟
حالا اينم شد نون شب كه انقدر واجب باشه فهميدنش ؟ خدا يه عقلي بتو بده يه پولي بمن !
گلي : نخيرم يادت نيس اون آقاهه كه صبحا ريشاش و دم نياگارا ميزد شب دندوناش و رود كارون مي شست . مي خواست منو ستاره كنه تو نذاشتي ؟
- همين ديگه . بذارم با دنيايي ارتباط برقرار كني كه تا حالا ديگه بايد اسمتم از يادت برده بود و هر روز يه مدل تازه رو احمقانه قاب كني روي ديوار و زبون مادريت هم يادت مي رفت
حالا اينم شد نون شب كه انقدر واجب باشه فهميدنش ؟ خدا يه عقلي بتو بده يه پولي بمن !
گلي : نخيرم يادت نيس اون آقاهه كه صبحا ريشاش و دم نياگارا ميزد شب دندوناش و رود كارون مي شست . مي خواست منو ستاره كنه تو نذاشتي ؟
- همين ديگه . بذارم با دنيايي ارتباط برقرار كني كه تا حالا ديگه بايد اسمتم از يادت برده بود و هر روز يه مدل تازه رو احمقانه قاب كني روي ديوار و زبون مادريت هم يادت مي رفت
به جاي اينكه احمقانه خودت رو به در و ديوار بكوبي كه چرا اوني كه بايد نمياد
روي خودت تمركز كن و سعي كن ياد بگيري بزرگ بشي، اوني كه لايق عشقت باشه خودش پيدا ميشه
يك ظرف خالي گرفتي دستت منتظري ظرفت يهو پر بشه ؟
اين از قاعده و قانون هستي خارج است و جواب نمي گيره
گلي : دكي خانوم اگه ظرفم پر بود كه ديگه دنبال عشق نمي گشتم ؟
باز ايي كيميان چيش بسه غيب گفت !
- ظرف وجودت رو گفتم . تو غير از خوردن خوابيدن و به زندگي نق زدن چي بلدي ؟ غير از نق زدن به شانست و دنيا چه مي كني ؟ چي به دنيا اضافه كردي تا حالا ؟ يا اصلا چي به دست آوردي كه نتيجه زحمت خودت باشه ؟ درست هم كه زوري و از سر ناچاري مي خوني ، فقط ارث بابات رو طلبكاري ؟ ظرفت رو از امتياز بايد پر كني
يك ظرف خالي گرفتي دستت منتظري ظرفت يهو پر بشه ؟
اين از قاعده و قانون هستي خارج است و جواب نمي گيره
گلي : دكي خانوم اگه ظرفم پر بود كه ديگه دنبال عشق نمي گشتم ؟
باز ايي كيميان چيش بسه غيب گفت !
- ظرف وجودت رو گفتم . تو غير از خوردن خوابيدن و به زندگي نق زدن چي بلدي ؟ غير از نق زدن به شانست و دنيا چه مي كني ؟ چي به دنيا اضافه كردي تا حالا ؟ يا اصلا چي به دست آوردي كه نتيجه زحمت خودت باشه ؟ درست هم كه زوري و از سر ناچاري مي خوني ، فقط ارث بابات رو طلبكاري ؟ ظرفت رو از امتياز بايد پر كني
پر و سخت باش! نه اينطور بيچاره كه من نباشم از پس شكمش هم بر نمياد.
گلي : بابا اينقد خالي، خالي كردي يه فكري واسته شكم خاليم كن
گلي : بابا اينقد خالي، خالي كردي يه فكري واسته شكم خاليم كن
باز يه چي گفتم تو رفتي بالا منبر؟
- برو ببين تو يخچال چي هست بخور
گلي : هيچي نداريم ! از صبح همينطوري هي از گشنگي مردم
- مطمئني ؟
گلي : نخيرم همهاش يه كم پلو باقالي داشتيم كه خوردم تازشم يخ بود دلم بدر تر درد گرفت
- برو ببين تو يخچال چي هست بخور
گلي : هيچي نداريم ! از صبح همينطوري هي از گشنگي مردم
- مطمئني ؟
گلي : نخيرم همهاش يه كم پلو باقالي داشتيم كه خوردم تازشم يخ بود دلم بدر تر درد گرفت
يه ذره هم چيفس و مربا خوردم ولي بدتر گشنم شد
حالم رو بهم زدي
- گلي ! نمك و شيريني با هم ؟
گلي : وقتي امكانات نميدي منم باهاس با آشغال پاشغالا خودم و سير كنم ديگه خانوم؟
حالم رو بهم زدي
- گلي ! نمك و شيريني با هم ؟
گلي : وقتي امكانات نميدي منم باهاس با آشغال پاشغالا خودم و سير كنم ديگه خانوم؟
بعد بتركي رو خبر نكردي و تازه داري از گشنگي غش مي كني ؟
كي گفته شما بچه هاي اين دوره ظرفيت امكانات داريد ؟
كي گفته شما بچه هاي اين دوره ظرفيت امكانات داريد ؟
يادت باشه شب كه ميشه از سر و كولت امكانات آويزونه كه مي خواي بخوابي .( از cd_ من )
تا موبايل و ا( نوت _ بوك ) رو با خودت به تخت مي بري كه مي خواي بخوابي
گلي : اه چيه ؟ تونم كه همه اش با من دعوا داري, بعديش هي ميزني تو ذوقم
تازشم ديشبي تو كتاب خوندم . آدم نمي خواست رو زمين بمونه . خدا واسته اينكه سرش گرم بشه بهش عشق و نشون داد كه بمونه رو زمين
- حالا تو از خدا زرنگ تر شدي كه ميخواي منو بي عشق رو زمين واستوني خانوم ؟
تازشم اگه عشق گنا داشت كه خدا نمي ساختيش خانوم ؟ یعنی تو از خدا مسلمون تري ميگي عشق گناه داره
تازه آدم حوا رو داشت، اگه اونم مي ذاشتن يه جاهان دور، ياد مي گرفت و با دود بهش علامت ميداد
- نه جان تو! آدم اگه امكانات شما رو داشت دنبال حوا راه نمي افتاد و هر روز با يكي عاشقيت داشت
من هم نگفتم عشق گناه ؟
گفتم الكي دلت رو به هر بي سر و پايي كه ميگه چه خوشگلي، مي ميرم برات نبند
حضرت آدم اگه هر روز عاشق يكي ميشد، الان زمين از فشار جمعيت در حال تركيدن بود