۱۳۹۵ فروردین ۱۷, سه‌شنبه

وسط شهربازی


بابامون که خودش آدم بود،
بهش گفتن سیب نخور. 
لج کرد خورد.

خدام عصبانی شد و  با اردنگی اندختن‌مون وسط شهربازی
میگن: تاب نخور
نمی‌شد سیب نمی‌خوردین تا ما این همه بدبخت بی‌چاره نشیم؟
هاااان؟
باز می‌شه سیب رو نخورد
ولی چه‌جوری تاب نخوریم؟
کاش افتاده بودیم وسط بیابون که کسی بخور و نخور نگه